شعر ، داستان، حکمت و مطالب جالب پرورشی

جوک و لطیفه


 

یه روز سه تا لاکپشت شیرازی تصمیم میگیرن برن یه جنگلی تو شمال چیپس بخورن راه میوفتن بعد از هفت سال میرسن شمال در پاکت باز میکنن می بینن ماست یادشون رفته، به دوستشون میگن تو برگرد بیار!
اونم میگه :خودتون برید!خلاصه سه سال بحث میکنن تا راضی میشه میگه: من برم خداوکیلی نمیخورین؟
دوستاش میگن: نه ناموسا!
بعد لاکپشتِ سوم راه میفته و میره.
هفت سال میگذره نمیاد،چهارده سال میگذره نمیاد، بیست یک سال میگذره نمیاد آخر لاکپشت اولی به دومی میگه:
بیا بخوریم بابا این نیومد.
یهو لاکپشت سومیه از پشت درخت میاد بیرون میاد میگه:
دیدین گفتم بی معرفتا؟ دیدین گفتم اگه من برم میخورین؟من نمیرم...



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393
زمان : 16:19
جوک و لطیفه


 

دیشب به یکی از دوستام اس ام اس دادم:
سلام بیداری؟
جواب داده :آره بیدارم. تو چی؟
خدایا اگه خواستی دیوونه ها رو شفا بدی اینو بزار تو نوبتِ اول :|

***

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود،

مرد مغروری به او رسید و با تکبر گفت:

بکار بکار که هر چه بکاری، ما میخوریم.

کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت :نوش جان دارم یونجه میکارم! :)))))

***

گاهي اونقدر غرق ارزوهات ميشي که فراموش ميکني يکي بيرون دستشویی منتظره =))))))))

 ***

از همراه اول پیامک اومد اگه از پیام های تبلیغاتی ماخسته اید، کافیست عدد 1 را به 7786 بفرستید، منم خوشحال فرستادم 1.
یهو جواب اومد مشترک عزیز، دیدی آخرش گول خوردی، اکنون شما وارد سامانه فال حافظ شدید، هر پیامک هشتاد تومن!!! :))))

***

ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﮔﻢ
ﺷﺪﻥ ﺑﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ!
.
.
.
.
.
.
.
ﻭﺧﺘﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﻢ ﯾﻨﯽ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﺚ ﺳﮓ
ﮐﺘﮑﻢ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﮐﻪ ... ﺍﺻﻦ ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﻐﺾ
ﺭﺍﻩِ ﮔﻠﻮﻣﻮ ﺑﺴﺖ

***

تنها پیشگیری مفیدی که ما ایرانیا تو زندگیمون میکنیم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پر کردن آفتابه است،که یه وقت تو توالت گیر نکنیم بدبخت شیم!

***

ديروز با مامانم دعوام شد..!

.

.

.

.

.

.

ولی خدايی در حدِ بيرون دادن آلبوم نبود



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
:: برچسب‌ها: جوک, لطیفه, خنده, جملات خنده دار,
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : پنج شنبه 15 اسفند 1392
زمان : 23:20
باحالترین متلک های عادل فردوسی پور


برای او فرقی نمی کند کدام بازی را گزارش می کند. سر وقت تکه اش را می اندازد. مثلا در همین فینال جام ملت های اروپا درباره کالچوپولی در ایتالیا و سقوط یوونتوس گفت: «در ایتالیا تیمی را که تبانی کرد فرستادند دسته اول ولی ما در ایران، تیمی را که در لیگ فوتسال تبانی کرده بود، فرستادیم آسیا!» یا با طعنه سراغ مهاجم های میلیاردی لیگ برتر رفت: «الان نگرانی فورودارهای میلیاردی ایران این است که نکند مربیان ما از روی دل بوسکه تقلید کنند و تیمشان را بدون مهاجم بفرستند داخل زمین!»
جنس تکه پرانی های عادل برای شنونده های تلویزیونی جذاب است. او از هر موقعیتی برای تکه پرانی استفاده می کند؛ چه در فینال اروپا و چه در فینال جام جهانی. اولین تکه ماندگار فردوسی پور در جام جهانی ۹۸ رقم خورد؛ وقتی مایکل اوون آن گل به یادماندنی را به آرژانتین زد و عادل گفت: «چه میکنه این اوون.» از گزارش های او در سال های اخیر تکه های زیادی به یادگار مانده که در این گزارش بخشی از آنها را مرور می کنیم…


*از زوایایی، با این شکل موها بالوتلی شبیه سرندیپیتی شده!(در جریان بازی فینال اروپا بین اسپانیا و ایتالیا)


*همه آستین کوتاه پوشیدن، فقط دژاگه آستین بلند داره. همه هم می دونیم دلیلش چیه. فقط کاش واسه پشت گردنش هم یه فکری می کردن!(در بازی ایران و قطر، کنایه از خالکوبی های اشکان)

*این ماتراتزی هم اینقدر خالکوبی کرده که انگار آستین بلند پوشیده(در جریان یکی از بازی ایتالیا)

*اینجا هم تماس تلفنی خیلی خودجوش قطع می‌شه(وقتی داشت با یکی از منتقدان وزارت ورزش حرف می زد و ناگهان تماس قطع شد)

*مزدک یک رقیب حرفه ای و بسیار جدی است که ممنون دارش هستم!(کپ زدن از روی قلعه نویی در یک گفت و گو)

*حالا اونجا بازیکنی که گل زده را می‌زنند… معلوم نیست اگر گل نمی‌زد چه کارش می‌کردند!(در جریان یکی از بازی ایتالیا در جام جهانی ۲۰۰۶)

*قبل از شروع بازی‌ها بعضی از کامپیوترها پیش بینی کرده بودند جمهوری چک حتی تا پای قهرمانی هم بالا می‌آید. مثل اینکه چک‌ها هم از همان کامپیوترهایی استفاده کردند که مسئولان فدراسیون فوتبال ما قبل از بازیهای جام جهانی از آنها استفاده می‌کردند!(بعد از حذف چک از جام جهانی ۲۰۰۶)

*اگه مسولان برگزاری بازی فیلم های بازی های «ذوب آهن – ملوان» یا «ذوب آهن – فولاد» را در لیگ ما می دیدند تا حالا بازی را ادامه داده بودند ‌و دقیقه ۴۰ , ۵۰ اش تموم شده بود. تازه مسولان اوکراینی فرقون هم نداشتن وگرنه استفاده می کردند!(در جام ملت های اروپا و بازی اخیر اوکراین و فرانسه که به دلیل بارندگی تعطیل شد و با تاخیر انجام شد)

*آنگولایی‌ها خوب ضرباتشان را از کنار دروازه ما بیرون می‌زنند/واقعا کسی از تعویض‌های برانکو سر در نمی‌آورد/برهانی با نوک بینی توپ را کنترل می‌کند/حالا دایی توپی را که به او می‌رسد با سر از جلوی دروازه آنگولا دور می‌کند!/ در این لحظه پدیده جام(شجاعی) اجباراً وارد زمین می‌شود/دایی خیلی دوست دارد در این بازی گل بزند!(تکه های به یاد ماندنی عادل فردوسی پور در جریان بازی ایران و آنگولا در جام جهانی ۲۰۰۶)

*خداحافظ علی دایی، خداحافظ تیم ملی(بعد از شکست تیم ملی مقابل مکزیک در جام جهانی ۲۰۰۶)

*خداحافظ جام جهانی، خداحافظ برانکو(بعد از شکست تیم ملی مقابل پرتغال در جام جهانی ۲۰۰۶)

*می گویند سید جلال با رقمی میلیاردی به پرسپولیس پیوسته است.خیلی بالاتر از سقف قرارداد. البته سقف قرارداد چیزی است که فقط باعث خنده بازیکنانی می شود که رقم های میلیاردی می بندند (متلک او به سقف قرارداد وقتی هنگام گزارش بازی بد ایران برابر قطر سعی کرد خودش را شاد کند)

*تقریبا ۹۰ هزار نفر به ورزشگاه آمده اند تا این بازی را از نزدیک تماشا کنند. البته ما منتظر هستیم تا مسئولان ورزشگاه یک عددی را مثل همیشه اعلام کنند و مثلا بگویند ۹۲۳۰۰ نفر! (متلک او به مسولان ورزشگاه آزادی در بازی ایران و قطر)

*آقا اجازه می دهید کله ام را روی میز بکویم؟(پاسخ خنده دار او در جواب به یکی از مسولان کمیته آموزش فدراسیون که گفت مربیان بالای ۶۰ سال از جمله فرگوسن نباید مربیگری کنند!)

*اگر مسولان اسپانیایی هم مثل مسولان ما بودند الان در اسپانیا دو روز تعطیل عمومی اعلام می شد!(بعد از قهرمانی اسپانیا در جام جهانی ۲۰۱۰ و خطاب به مسولان داخلی)

*سعدی اگر بود می گفت مزد آن گرفت جان برادر که لابی سیاسی کرد (در جریان بحث های انتقال نفت تهران به اراک)

*ببخشید که مجبور شدیم مهمان سیاسی بیاوریم! ولی به هر حال این اتفاق افتاد و ما امشب مهمان نمایندگان محترم مردم هستیم که سیاسی هستند و می خواهیم اگر بشود بر سر این بحث کنیم که بگوییم آقا جون دست از سر فوتبال بردارید. (در یکی از برنامه های ۹۰ وقتی دو نماینده مجلس میهمان بودند)

*طرفداران سپاهان خیلی خودجوش بنر درست کردن علیه ما(در یکی از برنامه های ۹۰ وقتی که تصاویری از شعارها علیه خودش پخش می‌شد)

*چرا می خند؟(کپی برداری از سوتی طرفدار تراکتور سازی که گفته بود: چرا آقای فردوسی پور می خند)

*مشکل شما در پرتغال حل شد اما در ایران روشی هست که ناخن را در نمونه ادرار می اندازند و مشکل دوپینگ حل می شود. نگران نباشید آقای کروش،با این روش ها در ایران به زودی آشنا می شوید(وقتی با کروش درباره ماجرای اختلافاتش با کمیته دوپینگ فدراسیون پرتغال بحث می کرد)

*خوبی ال‌کلاسیکو این است که همیشه برنده دارد، برعکس بعضی دربی‌ها! (در یکی از ال کلاسیکو و به طنعه از تساوی های متعدد در دربی تهران.)

*این قدر سقوط مبارک همه را خوشحال کرده که حتی قهرمانی هم خوش اخلاق شده. (در یکی از برنامه های ۹۰ و بعد از مشاهده کردن خنده های قهرمانی، داور همیشه بداخلاق لیگ برتر)

*محمد نصرتی وقتی به سایپا گل زد به سمت هواداران رفت و حرف هایی را به زبان آورد که فقط افراد بالای ۲۵ سال قابلیت شنیدنش را دارند! او غیر قابل کنترل بود و ما تلاش زیادی کردیم تا مقابل دهان او را در تلویزیون شطرنجی کنیم!(در یکی از برنامه های ۹۰)

*خداحافظ آقای بد لباس! (بعد از حذف برزیل از جام جهانی ۲۰۱۰ با دونگا که از ابتدای جام به نوع لباس پوشیدنش گیر داده بود)

*این پرویز مظلومی است که دارد از روی فنس می‌پرد. احتمالا دارد دنبال سبیل‌هایش می‌گردد.(بعد از نشان دادن عکسی از مظلومی که در آن پرویز خان در حال پریدن از روی فنس کنار زمین بود)

*حالا جمعیت به سرعت بارباپاپا تغییر موضع می دهند و استیلی را تشویق می کنند.(بعد از گل تساوی پرسپولیس مقابل ملوان در اولین بازی فصل قبل)

*جالب است که باران تندی می آید اما پرویز مظلومی بازی را از کنار زمین نگاه می کند و زیر باران ایستاده.(تکه بامزه عادل فردوسی پور در جریان بازی استقلال و ذوب آهن در پلی آف لیگ قهرمانان)

*اسم حنیف در لیست آسیایی استقلال سهیل است بگذارید ببینم ذوب آهنی ها در تیم شان امین یا ایمون ندارند. خوب خیال رحمتی می تواند راحت باشد.(تکه به رحمتی در همان بازی پلی آف استقلال و ذوب آهن در آسیا)

*خسرو با خوشحالی مضاعف به آغوش مظلومی می رود که سال قبل وقتی از استقلال جدا شد گفت می رود چون از مظلومی شاکی است که در تیم ملی بازی اش نمی داده.(در جریان یکی از بازی های استقلال)

*الان آقای کفاشیان به من یه اس ام داده که توش نوشته فیلم هندی!(بعد از پخش گزارشی درباره وضعیت ستاره های قدیمی فوتبال. عادل در برنامه ۹۰ اس ام اس کفاشیان را برای همه خواند)

*کمیته انضباطی دایی را ممنوع المصاحبه کرده است،اما او اگر می خواهد مادام العمر محروم شود سری به همشهری اش بزند!(طعنه عادل به حسین رضازاده بعد از محرومیت سعید علی حسینی به دلیل دوپینگ در وزنه برداری)

*اینم تعویض رویایی علی پروین (بازی پرسپولیس-فجرسپاسی سال۱۳۸۱ که ابراهیم اسدی بلافاصله پس از ورود به زمین گل زد)

*عجب فوتبالیستیه این علی دایی، همیشه در لحظات حساس به داد تیم ما می رسه (بازی ایران-عربستان، جده،مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲، اشاره به گل مساوی ایران توسط علی دایی)

*ما اینجا سابقه برگزاری مسابقه همزمان داشتیم که با ۸ – ۹ دقیقه اختلاف اونم فقط سر یه جوراب برگزار شد.(در بازی اخیر هلند و آلمان در جام ملت ها)

*بازی دارد سرد و کسل‌کننده دنبال می‌شود. حداقل آرش برهانی هم در زمین نیست که کمی به جذابیت‌های کار اضافه کند! ( در حاشیه بازی استقلال-‌راه‌آهن در لیگ برتر)

*سپاهان خوب و قابل‌توجه بازی نکرده، البته اگر منجر به صدور بیانیه نشود!(درحاشیه پخش قسمت‌هایی از باز سپاهان در برنامه نود و با اشاره به بیانیه سپاهانی‌ها علیه او)

*البته دونگا مدعی نیست که کره‌شمالی رو مثل کف دستش می‌شناسد.(اشاره به ادعای افشین قطبی در حین گزارش بازی برزیل و کره‌شمالی در جام جهانی ۲۰۱۰)

*با این بازی خوبی که با‌دامکی انجام می‌دهد، شاید دیگر نیازی به تماس از طرف سازمان نباشد.(اشاره به خروج بادامکی از فهرست پرسپولیسی‌ها در داربی با تماس از سوی سازمان تربیت‌بدنی، در حین گزارش بازی پرسپولیس و مس در لیگ نهم)

*مسلما این توپ گل می‌شد، اگر دایی ۵سال جوان‌تر بود.(یکی از ده‌ها متلک فردوسی‌پور به دایی در جام‌جهانی ۲۰۰۶، این‌بار در حین گزارش بازی ایران و آنگولا.)

*حالا بایرنی‌ها کاملا بهت‌زده شده‌اند. هیچ‌وقت در طول عمرشان با چنین پدیده‌ای مواجه نشده بودند.(اشاره به اوت دستی علی علیزاده در بازی بایرن مونیخ و پرسپولیس)



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
:: برچسب‌ها: عادل فردوسی پور- برنامه نود - طنز,
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
زمان : 21:23
سلمانی قسطی!


با این گرونی هاداریم به نقطه ایی میرسیم که مثلن بریم آرایشگاه بگیم
اندازه 1500 تومن موهامو بزن :دی

سلمانی در حومه تهران - سال 1330 هجری شمسی



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : یک شنبه 5 آبان 1392
زمان : 18:50
کارت به کارت!


یه بارم دونفر یه گوشه خفتم کردن یکیشون چاقو گذاشت زیر گلوم گفت هرچی پول داری بده منم پنج تومن بیشتر تو جیبم نبود ینی انقد خجالت کشیدم. میخاستم به یارو بگم شماره کارت بده بعدا کارت به کارت میکنم!



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : یک شنبه 5 آبان 1392
زمان : 18:39
امان از درد دوری!


از دوریت میخوام گریه کنم 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اما یاد قیافت که میفتم خندم میگیره!!

 



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : یک شنبه 5 آبان 1392
زمان : 18:34
ظفر!


 

طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن!میگه:اااالواااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون­ ممممرده!یه آمبولانس میفرررررستین؟!…
طرف میگه: آدرستون؟!
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه:ظظظظظ! … … …
طرف میگه :ظفرمنظورته ؟ 
میگه: نننننننـــنه!
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
۲هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه:آدرستون؟
باز زبونِ یارو بندمیاد میگه: ظظظظ! 
طرف میگه ظفر؟ 
میگه:ننننه! 
باز مامور اورژانس فکرمیکنه سرکاره قطع میکنه! 
۳!ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:اااااووووورژانس­، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گررررررفته یه آمبولانس ببفرستیییین!
طرف میگه :آدرستون؟!
باز زبون یارو بندمیاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقامنظورت ظفره؟! 
طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛ آآآآررره کککککثافت ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش!!!!!!



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
:: برچسب‌ها: جوک جدید, لطیفه جدید,
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : پنج شنبه 18 مهر 1392
زمان : 16:38
اعتراف!


اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم ماکارونیم مثه برنج میکارن در میاد :)))))
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اونطوری نگا نکنید بابا الان میدونم درخت داره :|



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : پنج شنبه 18 مهر 1392
زمان : 16:33
خداحافظی در اوج!


 

 

پنجم دبستان که با معدل 20 قبول شدم
.

.
.
.
...
.
.
.
.
اشتباه کردم ...
باید تو همون موقع که تو اوج بودم از دنیای درس خدافظی میکردم :|



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : سه شنبه 16 مهر 1392
زمان : 23:12
ناخدای شجاع!


یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ،
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ
... ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ
ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ
یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ



:: موضوعات مرتبط: جوک و لطیفه، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : سه شنبه 16 مهر 1392
زمان : 22:48

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.